alt text
احسان شریعتی
فیلسوف ایرانی

همین حالا با من تماس بگیرید



شبکه‌های اجتماعی

بستن
27 بهمن 1398
ثبت دیدگاه

محدودیت‌های «پوران» پس از شریعتی

📌یادداشت منتشر شده در روزنامه شرق  بخش هایی از  متن زیر  به شرح زیر می باشد:

🔸او از همان نوجوانی با مرگ دو برادر با سیاست آشنا شد. یکی از برادرانش را در دفاع از میهن از دست داد (طوفان) و دیگری را در روز دانشجو که در دفاع از آزادی و استقلال کشور شهید شد (آذر). در جوانی و در ۲۰ سالگی با انتخاب علی شریعتی، همکلاسی‌اش در دانشکده ادبیات مشهد به‌عنوان همسر، یک زندگی فکری و اجتماعی و مبارزاتی را آغاز کرد.

پوران

🔹اوست که در پایان تحصیلات در اروپا، دکتر را متقاعد می‌کند به ایران برگردند. اگر نتایج این بازگشت را ارزیابی کنیم، می‌بینیم که انتخاب درستی بوده است. شریعتی با بازگشت به ایران در شیوه‌های مبارزاتی گذشته تجدیدنظر می‌کند و با مطالعه عمیق‌تری از جامعه خط‌مشی جدیدی را اتخاذ می‌کند که آثارش نه‌تن‌ها در این چند دهه بلکه در درازمدت دیده خواهد شد. در واقع این استراتژی را ما به اختصار مشی آگاهی‌بخش می‌نامیم؛ نوعی بعثت و انقلاب فرهنگی و ارزشی اخلاقی. او تشخیص داد که ما در جامعه‌ای مذهبی به سر می‌بریم و تا در این عرصه تحولی پیدا نشود، این جامعه نمی‌تواند راهی به‌سوی توسعه یا مردم‌سالاری، عدالت اجتماعی و آرمان‌هایی ازاین‌دست باز کند. 

🔸یکی از خودویژگی‌ها و برجستگی‌های شخصیت پوران این بود که باوجود تفاوت فردی و شخصی، روحی و رفتاری و استقلال و اقتداری که داشت، اما همراه وفادار شریعتی ماند و در ۴۰ سال بعد از شهادت او توانست آثار او را گردآوری کند. پوران خود تحصیلات عالیه داشت و توانسته بود در رشته ادبیات تطبیقی در فرانسه دکترا بگیرد؛ در درجه حتی عالی‌تری از خود دکتر شریعتی. مادر همیشه می‌گفت که البته در تدوین این رساله علی خیلی به او کمک کرده ولی می‌دانیم که دکتر خود به فرمالیته‌های اداری و دانشگاهی زیاد توجه نداشت. پوران، باوجود مدرک دکترا در بازگشت به ایران در همان رشته خودش هم اجازه تدریس در دانشکده ادبیات نیافت و بار دیگر در آموزش‌و‌پرورش و دبیرستان‌ها مشغول شد. منظور اینکه هم تحصیلات بالایی داشت و هم در زمینه فرهنگی تحقیقات و پژوهش‌هایی داشت (چاپ کتاب طرحی از یک زندگی)، اما عمده وقت خود را پس از انقلاب وقف مدیریت تدوین و نشر آثار شریعتی کرد و به‌عنوان یک زن، مدیر انتشارات و مدیر یک بنیاد فرهنگی شد.

🔹آنچه به زندگی پوران شریعت‌رضوی جذابیت می‌بخشد و به نظر متناقض‌نما و پارادوکسیکال است، وفاداری در عین تفاوت است. امروزه ما با دو الگو روبه‌روییم: زنانِ مطیع، منقاد و تسلیم‌شده‌ای که شخصیت خود را در همسر یا خانواده منحل می‌کنند یا به نام دفاع از حقوق زن و استقلال زنان، نوعی انشعاب و جداسری و راه مخالفت با نهاد خانواده شکل می‌گیرد. راه سوم این است که زنان ما بتوانند هم حقوق، استقلال و شخصیت خود را حفظ کنند و هم وفادار به نهاد خانواده و ارزش‌های مادری و زندگی مشترک بمانند. پوران شریعت‌رضوی یک نمونه موفق است. در عین اینکه ما به هیچ وجه نمی‌خواهیم مطلق کنیم یا اسطوره بسازیم یا ایدئالیزه کنیم. ما با انسان مواجه هستیم، با همه محدودیت‌هایش. اما در این دورانی که جامعه دچار بحران هویتی، اخلاقی است، ما اصولا احتیاج به این نمونه‌ها داریم؛ به گفتمان تازه‌ای.

🔸پوران شریعت‌رضوی این شانس را داشت که به قول نیچه در لحظه مناسب بمیرد؛ نه خیلی دیر و نه خیلی زود! نیچه دو مثال می‌زند؛ مثالش درباره «زودمرگی» عیسی مسیح است؛ می‌گوید او زندگی را نچشید زیرا جوان مرد و حرف‌های جوانانه می‌زد و مثال دومش درباره آن‌ها که دیر می‌میرند، کشیش‌هایی هستند که خیلی دیر می‌میرند. این پیر‌ها از او صحبت می‌کنند؛ از عیسی‌ای که جوان‌مرگ شد؛ با همین حالتی که به سر و صورتشان می‌دهند نشان می‌دهند که خلاف می‌گویند. برای اینکه واقعیت ندارد و انطباقی با مدل ندارد. این‌ها خیلی دیر می‌میرند.

🔹وقت مناسب مردن البته یک شانس است و ما خود انتخاب نمی‌کنیم ولی‌ای کاش این شانس را داشته باشیم. (برخلاف گفته دکتر که می‌گوید خدایا! چگونه‌زیستن را تو به من بیاموز، چگونه‌مردن را خود خواهم آموخت!) امیدواریم که ما لحظه مرگ را بتوانیم خود انتخاب کنیم.

🔸پوران خوشبختانه این شانس را داشت. مونا، خواهرم پزشک است و می‌گفت: بر سر بستر او رفته است و دیده که مغز تقریبا از کار افتاده و فقط قلب می‌زند: «به او گفتم برای اینکه خوب بمیری، خودت انتخاب کن که در این لحظه بمیری»! گفت: از اتاق بیرون آمدم و کمی بعد پزشکی از اتاق آی‌سی‌یو خارج شد و گفت: کار تمام شده... لحظه مناسب.

📌 برای مطالعه کامل این یادداشت بر روی دکمه instant view کلیک کنید.

instant view



فرم ارسال دیدگاه